" میسوخت "
تمام دیشب را نخوابیدم و بالای سرش با کهنه ای خیس بیدار ماندم . .
فکر میکردم "تب " کرده است . . .
نمیدانستم که حرارت تنش از این است که تمام "دیروز " را در آغوش دیگری بوده . . .
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب
اطلاعات کاربری
آرشیو
آمار سایت